نیمکت تیم ملی محل آزمون و خطا نیست
ایمان گودرزی؛ مسابقات جام ملت های اروپا هفت ماه دیگر به میزبانی قطر برگزار میشود و رسیدن به مرحله نیمه نهایی این پیکارها کمترین انتظاری است که فوتبالدوستان از امیر قلعهنویی دارند. اگرچه بالغ بر ۴۶ سال است که قهرمان آسیا نشدهایم اما این قطعاً دلیل نمیشود که به عنوان یکی از مدعیان سنتی فاتح جام وارد عرصه رقابتها نشویم. جدا از ماجرای دیدارهای تدارکاتی تیم ملی که باعث نگرانی اهل فن شده، شکل انتخاب دستیاران امیر قلعهنویی نیز نمیتواند آن اطمینان خاطر لازم را به کارشناسان بدهد چون چیزی که در حال حاضر میبینیم واقعاً جای نگرانی هم دارد.
برابری آبی و قرمز
حضور همزمان آندرانیک تیموریان و حمید مطهری در کادر فنی تیم ملی ناخودآگاه این حس را برای ما زنده میکند که قلعهنویی خواسته نیمکتش از بابت مردان آبی و قرمز تراز شود. به همین خاطر آندرانیک تیموریان را آورد و حمید مطهری را نیز پس از پایان ماجرایش با نساجی اضافه کرد تا حمایت هواداران هر دو تیم استقلال و پرسپولیس را داشته باشد.
مردان بیتجربه
آندرانیک تیموریان در فوتبال ایران بازیکن بزرگی بوده است و کسی نمیتواند از این بابت او را زیر سؤال ببرد ولی در عرصه مربیگری هنوز آنقدر تبحر لازم از خود نشان نداده بود که نیمکت تیم ملی را به او تعارف بزنند. حمید مطهری هم اگرچه سالیان متمادی در فوتبال ما دستیاری کرده ولی فراموش نکنیم اولین تجربه سرمربیگریاش در نساجی اصلاً موفقیتآمیز نبود و عجیب است که یک مربی برکنار شده در نخستین تجربه سرمربیگری باشگاهی خود را پاداش بدهند و به تیم ملی ببرند! به این نفرات باید سعید الهویی را هم اضافه کنیم. مربی که شاید واقعاً به لحاظ تئوری خیلی هم توانمند باشد اما چهره گمنامی در فوتبال ما محسوب میشود و بدون شک اگر امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی نمیشد او هرگز نمیتوانست به افتخار نشستن روی نیمکت این تیم نائل شود. البته قبول داریم نیمکتها در تمام دنیا در حال جوانسازی هستند اما باید این را هم مد نظر قرار بدهیم که در همه جهان سراغ مربیان جوانی میروند که ابتدا امتحان خود را در عرصههای باشگاهی پس داده باشند نه اینکه روی نیمکت تیم ملی آزمون و خطا کنند. این سیاستی کاملاً خطرناک است که امیر قلعهنویی چه بخواهد و چه نخواهد، همه تبعات آن به پایش نوشته میشود.
حرف شنوی ملیپوشان
وقتی امیر قلعهنویی در تابستان سال ۱۳۸۵ برای اولین بار سرمربی تیم ملی شد، چیدمان دستیارانش با چیزی که حالا میبینیم کاملاً متفاوت بود. ناصر ابراهیمی، منصور ابراهیمزاده و افشین پیروانی افرادی بودند که امیر را در روند آمادهسازی تیم ملی یاری میکردند. ناصر ابراهیمی در فوتبال ما مو سفید کرده است و احتیاج به هیچ معرفی ندارد افشین پیروانی هم مربی جوانی در آن مقطع محسوب میشد که خودش فوتبالیست بزرگی بود. منصور ابراهیمزاده نیز به عنوان یک چهره برای طراحی تاکتیکی اضافه شده بود. ما در آن مقطع هم لژیونرهای زیادی داشتیم و ایجاد ارتباط میان آنها و کادر فنی تیم ملی یکی از مشکلاتی بود که چند مرتبه به چشم آمد. این ماجرا دقیقاً حالا هم میتواند خطرناک باشد چون در ترکیب کنونی مربیان تیم ملی غیر از آندرانیک تیموریان فرد دیگری را نمیبینیم که سابقه حضور در جام جهانی یا حتی جام ملتهای آسیا را داشته باشد و در چنین شرایطی ملیپوشان کشورمان بویژه لژیونرها برای گوش کردن به حرفهای اعضای کادر فنی گاهی اوقات با آنها دچار سوءتفاهم شوند بنابراین امیر قلعهنویی حتماً باید یکی دو دستیار بزرگ به کادر نفراتش اضافه کند که ضریب حرفشنوی ملیپوشان را افزایش بدهد. وقتی بازیکنی از قاره اروپا برای همراهی تیم ملی به اردو میآید قبل از هر چیز باید به مربی که با او کار میکند اعتقاد داشته باشد تا حرفهایش را بپذیرد این واقعیتی غیرقابل انکار در فوتبال دنیاست.
257 251